Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-05-03@23:32:19 GMT

آرزویی که خیلی زود برآورده شد

تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۸۳۶۸۶

آرزویی که خیلی زود برآورده شد

معصومه رامهرمزی با اشاره به روایت شهادت برادرش می‌گوید: اسماعیل به جواد گفته بود خوش به حال این شهدا چقدر عزیز هستند که در راه خدا تکه‌تکه شدند. جواد من لایق تکه‌تکه شدن نیستم، از خدا می‌خواهم مرا فقط با یک قطره خون به شهادت برساند، همان یک قطره برای پاک کردن گناهانم کفایت می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، روزهایی که طی هشت سال جنگ تحمیلی بر رزمندگان و خانواده‌هایشان گذشت، برای کسانی که در آن برهه زندگی و فضا را لمس می‌کردند، امری قابل درک است، اما برای نسل‌های بعد که در همه این سال‌ها بدون حس کردن جنگی در امنیت کامل به سر برده‌اند، روایت آن روزها هم خواندنی است و هم تجسم آن کمی مشکل است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

روزهایی که اگر در خاطرات و روایات همان رزمندگان نقل نشود، بعدها به فراموشی سپرده خواهد شد و تاریخ کم‌حافظه‌تر از آن است که روزهای درخشان یک ملت را به خاطر بسپارد. بنابراین جمع‌آوری خاطرات و نشر آن از زبان افرادی که در میدان آتش حضور داشتند، می‌تواند هم مستندتر و هم قابل باورتر باشد.

معصومه رامهرمزی، در کتاب «یکشنبه آخر» روایتگر شهادت برادرش در روزهای آغازین جنگ تحمیلی شده است: «یکشنبه بیست‌وهفتم مهرماه ساعت ۱۲ ظهر بود که اسماعیل را روبه‌روی مسجد جامع خرمشهر دیدم. صدای انفجار لحظه‌ای قطع نمی‌شد و دیوارهای منازل و ساختمان‌های اطراف فرو می‌ریخت. همه می‌دویدند و فریاد می‌زدند. من انتظار دیدن اسماعیل را نداشتم. با شروع جنگ لاغرتر از قبل شده بود. پشت جیب لندکروز رانندگی می‌کرد و دوستش جواد هم همراهش بود، صبح از هم جدا شده بودیم، اما انگار سال‌ها از هم دور بودیم، به طرف هم دویدیم. همدیگر را در آغوش گرفتیم و بوسیدیم.

گروهبان پرسید: چند وقت است که برادرت را ندیده‌ای؟ گفتم از صبح تا حالا، او تعجب کرد و گفت: شما جنوبی‌ها آدم‌های گرم و بامحبتی هستید. گرمای شهرتان روی شما اثر گذاشته است، اسماعیل گفت: تعدادی مجروح به بیمارستان رسانده و حالا هم برای کمک به مجروحان دیگر می‌رود. از هم جدا شدیم.

صدای الله‌اکبر اذان ظهر مسجد جامع به گوش می‌رسید. به محض جدا شدنمان خمپاره‌ای وسط خیابان منفجر شد، تا دقایقی چشمم هیچ جا را نمی‌دید. صدای فریاد جواد را شنیدم. او فریاد می‌زد: اسماعیل ک کا، اسماعیل ک کا.

خودم را به آنها رساندم، ظاهراً اسماعیل سالم بود، فقط قطره‌ای خون به شکل یک هاله بر روی صورتش تا زیر چشمانش کشیده شده بود. همبازی دوران کودکی و برادر عزیزم انگار به خواب رفته بود.

شقیقه‌هایم، سرم، همه وجودم از شدت حرارت می‌سوخت اما چیزی نمی‌گفتم. جواد او را در پشت وانتی انداخت و با سرعت از ما دور شد. من پشت وانت گروهبان پریدم و به سرعت از بیمارستان طالقانی رفتم.

وقتی رسیدم دیدم جواد سرش را به میله‌های روبه‌روی اورژانس می‌کوبید و اسماعیل را صدا می‌کرد، فهمیدم آن یک قطره خون کار خودش را کرده، به یاد آوردم زمانی که اداره آموزش‌وپرورش بمباران شد، اسماعیل و جواد و جمال رامی تکه‌های بدن شهدا را جمع می‌کردند.

اسماعیل به جواد گفته بود خوش به حال این شهدا چقدر عزیز هستند که در راه خدا تکه تکه شدند. جواد من لایق تکه تکه شدن نیستم، از خدا می‌خواهم مرا فقط با یک قطره خون به شهادت برساند، همان یک قطره برای پاک کردن گناهانم کفایت می‌کند.

بله! یک ترکش کوچک به قلب بزرگ اسماعیل خورد و قطره‌ای خون هاله‌ای بر صورتش کشیده بود و آرزوی او برآورده شد. چه زود بعد از ۲۷ روز از شروع جنگ برادرم را از دست دادم. آن روز آخرین روز دیدار من با اسماعیل بود.»

کد خبر 677740

منبع: ایمنا

کلیدواژه: دفاع مقدس خاطرات دفاع مقدس جنگ تحمیلی خاطرات جنگ تحمیلی مسجد جامع خرمشهر کتاب یکشنبه آخر شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق تکه تکه یک قطره

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۸۳۶۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گام بزرگ مدعی لیگ برتر فوتسال با حفظ ستاره

به گزارش "ورزش سه"، احمد اسماعیل‌پور، بازیکن سابق تیم ملی، که سال گذشته از سوپرلیگ چین راهی لیگ باشگاهی ایران شد و بمب نقل و انتقالات فوتسال ایران لقب گرفت، به مدت یک فصل دیگر برای کراپ الوند توپ خواهد زد. اسماعیل‌پور فصل پیش به علت مصدومیتی که از گذشته گریبان‌گیرش بود و خستگی ناشی از لیگ چین، در اکثر دیدارهای کراپ الوند غایب بود و حالا به نظر می‌رسد باری دیگر آمادگی خود را به‌دست آورده و به بدون هیچ مشکلی با پیراهن کراپ به میدان می‌رود.

برنده توپ برنزی جام جهانی 2016، سه دوره پیاپی در فصل‌های (۱۳۹۰، ۱۳۹۱، ۱۳۹۲) آقای گل لیگ برتر فوتسال ایران شد و در سال ۱۳۹۷ با رکورد خیره کننده ۶۴ گل در ۲۳ بازی، آقای گلی لیگ چین را به خود اختصاص داد، تا در تاریخ این کشور چنین تعداد گلی در طول یک فصل بی‌سابقه باشد.

اسماعیل‌پور که در دهه نود به عنوان آقای گل بی‌بدیل فوتسال ایران مشهور بود، در سال ۱۳۹۱ با پیراهن گیتی‌پسند ۹ گل در جام باشگاه‌های آسیا به ثمر رساند و کفش طلایی مسابقات را به‌دست آورد.

دیگر خبرها

  • حمیده اسماعیل نژاد برنزی شد
  • تولید میکروقطره‌هایی که برای تشخیص دقیق بیماری استفاده خواهند شد
  • جشن برآورده شدن آرزو‌های ایتام و محسنین در بهشهر
  • حسن رنگرز: دعوت نشدن چند کشتی گیر به اردو؟ انتظارات را برآورده نکردند
  • دلایل دعوت نشدن چند کشتی گیر به اردو/ انتظارات را برآورده نکردند
  • آیین گرامیداشت حاج حسین ندیم پدر شهیدان احمد و اسماعیل ندیم
  • دعوت ۶ سپاهانی و ۲ ذوب‌آهنی به اردوی تیم ملی فوتبال
  • گام بزرگ مدعی لیگ برتر فوتسال با حفظ ستاره
  • تاکید آیت الله لائینی بر گره‌گشایی از زندگی کارگران
  • تقدیم ۱۰۰۰ شهید جامعه کارگری در مازندران